حالم عز همع چی بهم  میخورع

عز خودم 
عز درس نخوندنام
عز مریضای مسخرم ک این دوسال امونمو بریدع
منی ک هرسال دفدرچم بخاطر اینک تاریخ انقضاش میگذش عوض میکردم این چن سال بخاطر تموم شدن برگع هاش عوضش میکنمـ
بدم میاد عز بهونع اوردنامــ عز نفهم بازیامــ.
عز انتظارای بی جایی ک عز بقیع دارمــ. 
این دوسال خودمــ نیستمــ. اینو خودمم حس کردمــشدمــ یع .
اصن نمیدونم چیکا میکنمــاصن نمیدونمــ کجای زندگیم دارم زندگی میکنمــ
دگ خستمـ عز این وضعیت .عز چس نالع عز بودنمـــ
عز ادمای اطرافمـ. اونایی ک برامــ ادای خوب بودن رو درمیارن ولی هر موقعیتی پیدا میکنن میکبونم زمین ترجیح میدم بزارمـ پای ضعیف بودنشو حسرت جایگاه مو خوردنـــ.
یع مثل تورمی هی ک میش اینجوری گفتشظاهرم بقیع رو میسوزنع ولی نمیدونن ک خودم عز درون اتیش گرفتمــ
کاش یکی درکمــ میکرد.کاش اینهمع قضاوت نمیشدمــــ   

فقد میخام تمومــ شع این اوضاا



پر عز خالی بودنمـــ :)

مشخصات

آخرین جستجو ها