خعلی وقتع هیچ سرگرمی ندارمـ


شدع بودم یع مردع متحرکــ. کارای تکراری ،، ادمای تکراری،، حرفای تکراری،، دروغای تکراری،،فکرای تکراری.


متاسفانع یاشایدمـ خوشبختانع ادم متنوع طلبی عم! و این منو عز کارای تکراری خسته میکنه مدام دنبال چیزای جدید عم. 


یع چن مدتع حداکثر نهایت تلاشمو میکنمـ بیرون عزخونع نرمـ. با افراد خانوادع حداقل معاشرت رو دارم(البت اگ کوثر رو فاکتور بگیرمـ.ک اون دلیل دارع:))و بع طبع کسل کنندس! ولی خو برا ادمی مث من بعضی وقتا اینجور شرایط لازمع اینک منزوی بشع و یکمـ خودشو بسازع.


من گل خشک زیاد دارمــ .همشونو جم میکردمــ بیدلیل خوشم میومد عه این کار. چن وق پیش یع جعبه خالی رو میز سیستم بود نشستم یع سری عه گل خشکارو توش چیدمـ. چیز جالبی شد. میشع بش ب چشم سرگرمی نگا کرد.البت برا تابستونــ.برا بعد یع کنکور وحشتناک!




اینم دسدبندیع ک منو کوثر درست کردیمـیکی برا من یکی برا کوثر. راستش کوثر تازگیا خعلی باهامع.بع اینخاطرع ک فک میکنع میرم دانشگاهو تنها میمونع و کسی نی حرفاشو بش بگع! ولی زه خیال باطل دانشگاه رفتن کجا بود با این اوضا!؟؟؟


:)



دنبال دوتا آویز واسع وسط دسبندا میگردمـ.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها