[حِسِشْ نی]



عاغا میگن ولنتاین نزدیکع .


یکی بیاد سرپرستی منوو بع عهدع بگیرع یع کادویی چیزی بگیرع بعدش خودم دعوا را میندازم کات کنیم خخخ



ناموصن این مسخرع بازیااا همش عز رو بیکاریع جووناس هاااا وگرنع اگ کار داشتن ک ب فک این ولنتاین و سکرت بازیا و چرت و خل بازیا نبودن


عاغا میگن ولنتاین نزدیکع .


یکی بیاد سرپرستی منوو بع عهدع بگیرع یع کادویی چیزی بگیرع بعدش خودم دعوا را میندازم کات کنیم خخخ



ناموصن این مسخرع بازیااا همش عز رو بیکاریع جووناس هاااا وگرنع اگ کار داشتن ک ب فک این ولنتاین و سکرت بازیا و چرت و خل بازیا نبودن


دیروز تولد کوثر رو گرفتیمخوب بود.وبازم عکسای جدییدی .

اجی قاطمم دوتا عز عکس گرفتن من عکس گرفنع خعلی خوب شدنشاید بعدنا بزارمشون

و اما بریم فاز درس.

دیروزم ک ب گاا ررف ://امرو هم مجبوری اومدم خونع عزیزدیروز رو تو جبرانی هام راس و ریس میکنم ولی امرو رو باید هفته بعد یع جا جم و جورش کنم 

#جو بیان خفگانع:/بدم میاد عزش



اجی فاطمم اومدع


نزدیک یع ماه بود بخاطر امتحانا نیومدع بود


فرجه هارو هم نیومد اونجا موند بخونع


اعتراف میکنمــ دل تنگش شدع بودمــ:/


+تولد کوثر رو نگع داشته بودیم اجی بیاد بگیریم و من هنو هیچی نخریدم .باید بعد نهار برم یع چی بخرم








در زندانیـــ بنامـــ 


زندگیــــ 


حکمــ تا ابــــــد خوردهـــ ایـــمـــ









عز همع بدم میاد 

حال عز همشون بهم میخورع


تف تو اون همع دلسوزی ک واسع صونا کردمـدخدرع بی لیاقت


رفیقام همین چن تا مجازیان.البت اگ عز اونام نخورم://


دگ دارم ب این نتیجع میرسم تنها بودن بهترع حداقل راحتم و میدونی کسی نی 


حالم عز همع چی بهم  میخورع

عز خودم 
عز درس نخوندنام
عز مریضای مسخرم ک این دوسال امونمو بریدع
منی ک هرسال دفدرچم بخاطر اینک تاریخ انقضاش میگذش عوض میکردم این چن سال بخاطر تموم شدن برگع هاش عوضش میکنمـ
بدم میاد عز بهونع اوردنامــ عز نفهم بازیامــ.
عز انتظارای بی جایی ک عز بقیع دارمــ. 
این دوسال خودمــ نیستمــ. اینو خودمم حس کردمــشدمــ یع .
اصن نمیدونم چیکا میکنمــاصن نمیدونمــ کجای زندگیم دارم زندگی میکنمــ
دگ خستمـ عز این وضعیت .عز چس نالع عز بودنمـــ
عز ادمای اطرافمـ. اونایی ک برامــ ادای خوب بودن رو درمیارن ولی هر موقعیتی پیدا میکنن میکبونم زمین ترجیح میدم بزارمـ پای ضعیف بودنشو حسرت جایگاه مو خوردنـــ.
یع مثل تورمی هی ک میش اینجوری گفتشظاهرم بقیع رو میسوزنع ولی نمیدونن ک خودم عز درون اتیش گرفتمــ
کاش یکی درکمــ میکرد.کاش اینهمع قضاوت نمیشدمــــ   

فقد میخام تمومــ شع این اوضاا



پر عز خالی بودنمـــ :)



وقتی رد میدم تو بیان کامنت میزارم. اینو یکی فهمیدع بود و وقتی کامنتای مکررمو میدید میومد سراغم ک باز چتع:/


مرض دیگم عوض کردن پروف هامع.الان گوشی خودم نی وگرنع پروف هر برنامع داشتم عوض کردع بودم


بقیشم ک دگ





عه این خااک خوردن سرفم گرفتع:/



هرروز بع کنکور نزدیک نر و منم هرروز حالم بدتر :/


حالم عه همع چی بهم میخورع 

عه روزایی ک میان و میرن 

عه ادمایی ک دور و برمن

عه دروغایی ک میگن

یع عمرع بازی خوردم . حالام دارن بازیم میدن 

متنفرم عه احمقانع ها 

میخام پشت کنکور ببینم کی چهع مرگش میشع!!!

تفف بع این حماقت ک یع عمرع بع گامون دادع

خدایا بع عدالت شک دارم!! تا کی باید جور اشتباهای بقیع رو کشید!!


صب پامیشم .میرم پایین بع چرت و پرتای زندگی فک میکنم میشع نهار میرم بالا یع چی نخوردع نخوردع سیستمو باز میکنم صدای باندارو بالامیبرم و اهنگ گوش میکنم ساعت ۳ میرم پایین درس نخوندع خوندع تا وق شام وق میگذرونم

راستش اینقد شکنندع شدم.تحمل هیچیو ندارم حتی حرفای سادع روو زوود بم برمیخورع و رد میدم تو خونع حکومت نظامی راه انداختم .هیشکی بام حتی جرات حرف زدن ندارع . هوووف


نمیدونم اینهمع راهو اومدم الان چرا ول کردم درس خوندنووو.


زیر اینهمع سنگینی ک وجودمو گرفتع دارمم غرق میشم


+ادمای فیک چقد زیاد شدن.:)

عه شماهام دگ دلسرد شدم 


خعلی وقتع هیچ سرگرمی ندارمـ


شدع بودم یع مردع متحرکــ. کارای تکراری ،، ادمای تکراری،، حرفای تکراری،، دروغای تکراری،،فکرای تکراری.


متاسفانع یاشایدمـ خوشبختانع ادم متنوع طلبی عم! و این منو عز کارای تکراری خسته میکنه مدام دنبال چیزای جدید عم. 


یع چن مدتع حداکثر نهایت تلاشمو میکنمـ بیرون عزخونع نرمـ. با افراد خانوادع حداقل معاشرت رو دارم(البت اگ کوثر رو فاکتور بگیرمـ.ک اون دلیل دارع:))و بع طبع کسل کنندس! ولی خو برا ادمی مث من بعضی وقتا اینجور شرایط لازمع اینک منزوی بشع و یکمـ خودشو بسازع.


من گل خشک زیاد دارمــ .همشونو جم میکردمــ بیدلیل خوشم میومد عه این کار. چن وق پیش یع جعبه خالی رو میز سیستم بود نشستم یع سری عه گل خشکارو توش چیدمـ. چیز جالبی شد. میشع بش ب چشم سرگرمی نگا کرد.البت برا تابستونــ.برا بعد یع کنکور وحشتناک!




اینم دسدبندیع ک منو کوثر درست کردیمـیکی برا من یکی برا کوثر. راستش کوثر تازگیا خعلی باهامع.بع اینخاطرع ک فک میکنع میرم دانشگاهو تنها میمونع و کسی نی حرفاشو بش بگع! ولی زه خیال باطل دانشگاه رفتن کجا بود با این اوضا!؟؟؟


:)



دنبال دوتا آویز واسع وسط دسبندا میگردمـ.



متاسفانع اخلاقای زاخار زیادی دارمـ

یکیش خودخوریـــ.


راستش خعلی دلخورمــ. عه دیروز دارمـ با خودمــ کلنجار میرمــ ک کدوم کارمـ باعث قضاوت و فکر اشتباه دربارمـ شدع.
انقد فک میکنمـ تا عاخرش بع سردرد میرسع و دوبارع قــرص و قرص 

اجیم همیشع میگ تو زیادی با بقیع فرق داری.راس میگع شاید مقایسع من با بقیع باعث قضاوت اشتباه دربارمــ بشع
نمیدونم شاید ایراد عز منع ک بع یع سری عز چیزای کلیشع ای زیاد اعتقاد ندارم و پایبند بع قانونایی ک منطقی براشون نمیبینم نیسدم هستن
شاید تو این مملکت همع دوس دارن بهشون دروغ بگی .وقتی دنــیا هممون شدع اینک بدنیابیایم ،، بزرگ شیم،، عاشق شیم،، شکست بخوریم،، و دوبارع عاشق شیم و ازدواج کنیم و تمومــ.شروع یع زندگی تکراری ک هرروز ریپید میشع .ولی من این زندگی رو نمیخاام!! من نمیتونم پایبند یکی باشم!من میخام عه زندگی ک تاالان نکردمش رو تجربش کنم بع بهترین نحو!!ترسی ک تو زندگیم دارم باعث میشع عه یع میلی ک غریزیع سرباز بزنم !هیچکس نمیتونع این ترس رو درک کنع غیر اجی فاطمم!!چون اونم همون ترسو دارع.

میبینی!!قضاوت ادما چقد بدع!؟؟نمیدونی چقدم شکستم وقتی اجی فاطمم ترسشو پیشم بع زبون اورد و پاشد رف تا بغضش نشکنع.



همیشع سعی کردمــ صادق باشم. چون بزرگ ترین ضربع های زندگیم ک مسیر زندگیمو کامل دگرگون کرد و مسبب حال خرابیای بعضی موقع هام بوده دروغایی بود کع باهاش زندگی کردم.

ولی خوو تو این دنــیا ی وحشی کمتر کسی پیدا میشع مث من و اجی فاطمم باشع.اینو خعلی با اطمینان میگم! چون ما تربیت شده ی مامانمونیم:)حال الان مامانمم بخاطر صداقتش بودع.هعیی و هعی

درسته من عز نظر طرز فکر و روابط عمومی با تمام افراد خانوادع درتناقضم عم ولی حداقلش اینع ک بهم اطمینان دارن!#اعتماد مهم ترین چیزیع ک خانوادم بم دادن!

کاش این اعتمادو خیلیا بع حرفایی ک زدع بودم داشتنـــ.

کاش این نوشتع رو همع ادمایی ک توی زندگیمن میتونستن بخونن.خعلی وق بود تو دلمــ جم شدع بودن و یع تلنگر کوچیک ک یکی بم زد باعث شد بع قلم بیارمشون:)

عز زندگی هاتون لذت ببرینـــ. من عادمی عم ک تو عادی ترین حالت ممکن دنیا متمایز عم ، چون چیزیع ک خودم میخام و این باعث میشع همیشع تنها باشم و بمونمــ .




اهنگای قدیمی رو دوس دارمــ .

نت رو با ویدیو یا چیزی تموم میکنم تا چن ساعت دگ دگ نمیخام ان شمــ. یاعلی:)

منـــ.


فصل های دینامیک ،، حرکت شناسی،، نوسان ،، فیزیک هسته ای و اتمی.


و اهنگـــ و خاله پری :)


یع آرامش کاذبــــ. کــ باعث میشع بگمــ بیخیال همع چی و اهنگ گوش کنیم بجا درس خوندن.خعلی مزخرفع 




رفاقت چن سالمو ک واسش عه خاهر نزدیک تر بودم تو دو دیقع بع حرفای یع پسر لاشی ک فقد دارع گاپشو میع فروخ


چرا این چن مدت هرکی میرسع یکی بم میزنع!؟؟؟؟



واقعن غرق شدین تو عشق و ادمای الکی و فیک !! عشق  چی باووو کشکع همع چییی اونم چی مجاااازی!!!؟؟؟؟؟


ولی نمیفهمــــــــــــــــــــــــه حرفامووو


پسرع مخش کردع !! خووحق دارعدستش تو کارع. بلدع چطوری مخ بزنعلنتی!


بم میگع خالع اییادمـ باشع اسیناشو تویع پست رمزدار بزارمـ طرف خعلی گاگولع.


نمیدونم چرا وقتی بم فوش ناموصی میدن بجا اینک عصبانی بشم خندم میگیرعالبت جادارع بگمـ منم قشنگ میشورمااا خخ


عنوان جالبیع نع!؟؟ ولبت خندع دار


بعد امتحانا با افسانع برنامه برا جمع بندی ریختیم ک بخونیم .


من ک مسمم داشتم میخوندم چون ۶-۰عقب بوزم عه بازی و چیزی واسع عه دس دادن ندارمـ

با درس ها بدجور رل زدع بودم تا اینک قضیع اوود کردن دیسک بابام مطرح شد.امرو رفتع ارومیه پیش دکدرش اینجور ک بوش میاد قرار بر عمل تو تابستونع

منم مجبوری اومدم خونع عزیزم

منم عه اون ادمایی عم ک وقتی میدونن قرارع برن یع جایی دستشون ب کاری بند نمیشع!واس همین تست های فیزیک و شیمی اوار شدن روسرم‌

خلاصع یع توفیق اجباری باعث شد رل زدنم با درسارو بهم بزنم



قسمت دوم پستم مربوط میشع بــ اینکـ.


دنبال یع قدرت دهندع دگ بودم چن وقتع تو ذهنم بود حالا یکیشو پیدا کردمــ دگ میرم اونجاا.

اونجا هم راحت نبودم فوقش اینع میرم بلگفاجایی ک اولین بلاگم رو زدم:)


تنها بلاگی ک عه من اپدیت میشع (ارتش تک نفره )س .اونم با این تفاوت ک tel meرو هم غیر فعال میکنم تا هیچ کامنتی دریافت نکنم!

عااا اگ بچع ها همت کنن کلکلو ها رو هم با بچع ها اپدیت میکنیمـ


عادت کرده بودم بخاطر قول هایی که به بقیه میدم بزنم زیر قول هایی ک به خودم داده بودمــ.ـــ


ولی اینبار فرق دارع!تا وقتی ک وقتش نشدع دل نوشتع ای تو بیان نمینویسم:)یاعلی


بعضی وقتا ب این فک میکنم ک عز خدا نزدیک۱۹سال عمر گرفدم.تا ۹سالگی عه دنیا هیچی حالیم نبود.عه ۱۰سالگی تا ب الانم زندگی هیچی حالیم نکردع ! هیچی عز زندگی کردن!

 

بقول بهزاد پکس هیشکی نمیتونه بفهمع چی میگم ، ولی انگا اون خودش میدونع چی ک چی دیدم، چی کشیدم، چی ارزو کردم 

 

 


دلم پـــــــــــــــــــــــر حرفع.

ولی حیـــف حیـــــف و حیـــــــــــــــف:)

 

دلم میخاد یع شب بخابم و فرداش ک بلن شم ببینم همع چی تموم شدع!همع چی!

 

دلم برا نوشتن و خالی شدن تنگ شدع

حال دلم نسبت ب پارسال خعلی بهترع.

با هیشکی ارتباطی ندارم.درحد اینک بچع ها زنگ بزنن و سوال بپرسن یا کلاس هماهنگ کنن .

 

حتی تو دفدرچع کوچولومم نمیتونم راحت تکست بنویسم:(

 

 

+تو اهنگی ک تو خندع های فالش گذاشتم دخدرع چقد شبیه منع.ظاهرش:پوستت سبزع مث گل موهات سیاه شب.حتی اخلاقشم انگا مث من گندعفقد یع فرقی داریم:یکیو دارع ک واسش میخونع ولی ما همچنان پرچم سینگلیمون بالاس:)

 

 

منم مث همع تو این مدت خعلی فرق کردم با قبلنم.خعلی:)


یع دقدرچع دارم ذهنیاتم رو توش مینویسم .چن روز پیش بابام برگشتع میگع ذهنیاتت خوبع وعز فلان حرفت خوشم اومد.فک میکردم تو خونع امنیت و ازادی داریم من چ میدونستم بابام میرع طبقع پایین میشینع پشت میزم و دفدچع مو عز اول تا عاخر میخووونع.

شاااید باورتون نشع ولی وقتی فهمیدم مستقیم رفدم سروق دفدرچع چی نوشتمم و ننوشتم.شکر خدا  هنورز زندم

 

#یع فکر کاری دارم ک فقد باید عز پس این کنکور بربیام  باید عملیش کنم.فقد نیاز ب کمک چن تا بچع ها دارم ک تو ذهنمن تا عزشون کمک بگیرمامیدوارم عملی شع:)


راسش تا چن وق پیش فک میکردم حال خراب دس خود ادمع ومیتونم حالمو حالا باهرچیزی خوب کنم ولی این مدت تایع مدت کوتاه دووم دارع حال خوب!تامیام ببینم ع حالم خوبع میفهمم غرق شدم!غرق خودم نمیدونم چرا نمیتونم خودمو عز منجلاب درونم بیرون بکشم.یاشایدم میترسم!
من هیچی نمیفهمم عز خودم ،اینک چیم ،کیم،چی میخام و.فقد دارم باخودم کلنجار میرم ک چن چندم باخودم
راسش بعضی وقتا کم میارم !کم میارم جلوی تنهایی،شاید دارم دس وپای الکی میزنم
نمیدونم من هیچی نمیدنم!فقد میدونم دارم گند میزنم ب خودم!ب زندگیم-_-
این خودخوری دارع دیووونم میکنع
#sms

یع حال مزخرفی دارم عز مزخرف هم اونورتررر.یع دپرسی کل وجودمو گرفتع حس پوچی میکنم.خستم!خستم عز دس خودم!هیشکی تاحالا متوجع این حالم نشدع چون خودم نخاستم!اینروزا هرکی حالمو ببینع فک میکنع سرخوشترینم ولی غافل عز دل پرتشویشم-_-ترس عز ایندع ک دارع ب حال تبدیل میشع،ترس عز شکست دوبارع،افکار مریض ک ارومم نمیزارع!ومادر!فکرمامان،مامان وبازم فکر مامان!
_امکان پیامکی چیز خوبیع میتونع باعث شع کم ان شم:\

دلم میخاد تواین اوضا برم تو یع اغما!یع اغمایی ک بدتموم شدن همع چی عزش بیدار شم!راسش دگ کشش ندارم،این همع جنگیدم،باخودم باگذشتم بااتفاقای زندگیم ولی من!اینجا دگ کم اوردم .
تک تک ثانیع های زندگیم پرعز حادثع هس.ینی جوریع ک یع فیلم پرحادثع هم اینقد حادثع ندارع:/
نمیدونم چی باعث شدع اینهمع شکنندع و کم طاقت شم
دیدن مامان تو این اوضا رسمن منو داغون میکنع .داغوووون!
این کنکور لنتی عم شدع گوز بالاگوز:/یکی نی بگع تورو چ ب پش کنکور موندن!؟
امیدوارم قرصای دکدر تاثیرشو رو ماما بزارع.البتع اگ بخورع:/
#sms

امرو یع انرژی پلاسی داشتم ک نمیدونم ع کجا منشا میگرف ولی باعث شد تقریبن ب برنامع ای ک امرو داشتم برسم
دلم میخاد انگیزع امروزو کپی پیست کنم واس کل روزام ،ولی حیف:)
امرو عز جلو ویترین یع مغازع ک رد شدم دیدم کلی خرررس گذاشتع با کلی شکلات و .
یادم افتاد نزدیک ولنع !ما ایراینا این ولنو مهم تر عز مراسم کشورمون میدونیم!لامصب عشق و علاقس ک همینجور فورااان میکنع:/
ولی خوو منم کادو ولن میخام:////همووناییی ک تو عنوان نوشتم.عکساشو اینستا سیو کردم.فقد موندع یکیو پیدا کنم بخرع^_^
روز مادر کادو برا مامانا فراموش نشع.موندم چی بگیرم برا ماما ک خوشحال شع:/
#sms

من مشکلم باخودم عز جایی شرو میشع ک برخلاف چهرع مغرورم ،زیادی مهربونم:/سر این مهربونی بیخودم دارم حرص خعلی چیزارو میخورم.
این ته دلم موندع بود:/
:دیروز تولدم بود؛بیشتر عز اینک واسع تبریکا خوشحال شم،واسع تبریکایی ک ع یع سریا نشنیدم خوشحال شدم

شهرما بخاطر سم پاشی های شبانع و کنترل ورود وخروجی های شهر تاب امروز برخلاف بقیع شهر های منطقع الودع ب کرونا نشدع.سم پاش اوردن عز المان و طرف لطف کردع دارع سم پاش چن میلیونیشو واس مردم استفادع میکنع بعد یع مقزی ب قصد الودع کردن شهر افتادع تو خیابوناا:/
این کرونا هم نباشع ماخودمون گور همدیگع رو میکنیم:/
سندروم خرچنگی ینی این

یع حال دپرسی عجیب ته ته وجودمو گرفتع!

در یک جمله میشع گف نمیدونم چ مرگمع!

دقیقن درشراطی عم ک هر چقد پیک بزنم مست نمیکنع:/

ولی باز جای شکر دارع ک ع درسام نمیزنم(تقریبن:/ )

 

کلن تو کتم نمیرع ک چرا باید دلم بگیرع و بشم هاپو ک پاچع میگیرع و حس هیچی رو ندارع

 

شهر در سکوت مطلقع!همیشع صدای ماشینای خیابون اذیت میکردن الان صدای نبودشون اذیت کنندس:/

 

ولی خو انگیزع اینروزامو تو خندع های فالش پست کردم!


امرو با ددی دعوام شد شدیید
دگ غیرقابل تحمل شدع واسم تو خونع موندن.اگ بخاطر ماما نبود خعلی وق پیشا ع خونع زدع بودم بیرون:/
ولی زیاد نموندع.ع شر این کنکور لنتی هم بر بیام دگ همع چی تمومع
سردردام کشندس.مث ناخنی ک رو دیوار کشیدع میش

پلی کردن اهنگا عصن توصیع نمیشع

 

 

عز ساعت شیش رو پلیرر پخشع

با هدست باعاااااخرین ولوووم

 

 

 

اهنگ بعدی

 

 

 

 

[اشکهایش را پاک کردع و روانع حمام میشود]

 

خدایا مرسی بابت همع دردایی ک اوار کردی رو سرمون.هرچند ک کوچیک باشن

الان اروممارووووووم!

+کاش مث تتل انقد گل میزدمــ کــــ


.

پسر عموی دوست اجی چن ساعت پیش سر درگیری شهید شدع بعد من اینجا دلم ی جور ناجور:|
یکی نی بگع تورو سننع!!
ولی راسش ع بعد قضیع هاله ی ترسی تو وجودم رخنع کردع ک هیجورع نمیتونم باش کنار بیام
حتی خبر فوت ی غریبع هم ب کل منو بهم میریزع-_-
خدا رحمت کنع هر عزیزی ک الان بینمون نیس:)
#ضربان قلب رو صد با دس و پای یخ کردع

ی رابطع وارونی بین هوای سرد و سردردام هس
الان دو روزع دسمال سرم رو باز نکردم نمیخام قرص بخورم ولی دگ تحملش سختع صدایی ک تو گوشام دارع ریپید میشع و مث ناخون کشیدن رو دیوارع رسمن مخ ردیم کردع
درسام عقب افتادع و باز ی بیخیالی زدع ب سرم بایکم چاشنی کلافگی
ولی بااین حال من دوست دارم [من]!
:)
ب امید جبران همع چی.

١تو این مدت انقدی ک بارون اومدع (بیشتر ع یع هفتس ی بند دارع بارون میاد) نم کشیدیم تنها ارفاقی ک واسمون قائل میشع اینع ک یکم ع شدتش کم میشع حالااا ما ب درررک اون چاگالا و گوجع سبزای حیاط ک کلی واسشون نقشع داشتم چ گناهییی کردن گیلاسم ک ب لطف اب دادن بد موقع بابا امسال نداریم

٢ی ترسی ته دلم هس ک نمیزارع حالم خوب باشع انگا بدنم شدییییید دارع ع قانون اول نیوتون پیروی میکنع و نمیزارع از این حالی ک هسدم فاصلع بگیرم.انگا میترسم حالم خوب باشع .

برخلاف نظر بقیع عز نظر خودم ادم ضعیف و ترسویی عمضعیفم ک نمیتتونم سبک زندگیمو عوض کنم چون میترسم وضعم بترر شع ک عصلن کشش هیچ تنشى رو تو این وضعیت ندارم ولی اب ک یجا بمونع و راکد باشع عاخرش میگندع.[دارم ع همع چی فرار میکنم]

 

٣دگ احتمالن ان نشم {—سع شنبع } شارژمم صف کردم 

 

٤خوشحالم ک انگیزع درسیم برگشتع

 

٥چون ع عدد چار بدم میاد اینم برا پنج شدن موردام

 

 

 

 

یاعلی


امشب جشن خالع بود،،بالاخرع ع دس خالع هم راحت شدیمهعیییی دلمم گرفتااا اخع خاطرات زیادی با خالع داریم،بیچارع ب هر سازمون رقصیدع ،خداسلامتش کنه،،،

 

 

کلی حرف دارم ولی نمیدونم ع کجا بگم واس همین مث همیشع حرفامو قورت میدم

 

نای تایپ ندارم:\


:|

پسر هیز خودش دید میزنع بعد تکست دادع مواظب خودت باش با این تیپ و قیافع ک ساختی واس خودت:|
من دنبال .اونیم ک ب این بیشور مرخصی دادع ک بتونع بیاد هربار ک دیدمش ریدع ب اعصابم،هربار حرفای قبلیشو ریپید میکنع.تقصیر خودمع ک ادم حسابش کردم و جوابشو دادم
حیف ک بخاطر ماما دس و بالم بستس.وگرنع عزش ی جور دگ پذیرایی میکردم،خودش میدونع ک میدونم ع کجا ضربع بزنم تا دگ نتونع بلن شع
تاالان کاری بش نداشتم،ع این ب بعد دارم براش^_^

نمدونم ی دانشجو چطور میتونه برای برداشتن چن تا بد الکلی و انژیوکت از بیمارستان خودشو زرنگ بدونه:/

واقعا شعورشون چطور همچین اجازه ای بهشون میده؟هرچقدم تو بیمارستان پد و انژیو وسرنگ زیاد باشه ،چطور شعور و انسانیت ی نفر متونه اجازه همچین کاریو میده؟

حدااقل برا من یکی ک بیشعوری حساب میشه :| و نمدونم چرا اعصابم خورد میشه برا این کار


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها